همین چند سال پیش اوضاع فیسبوک چندان خوب نبود. عرضه ی اولیه ی سهام این شرکت فاجعه بار بود و مشخص شد استراتژی آن در قبال موبایل نیز نابسامان است. جالب اینجاست که در آن دوران حرف و حدیث ها حاکی از مناسب نبودن زاکربرگ برای تصدی سمت مدیرعاملی این شرکت بود.
البته بعدها مشخص شد تمام اینها صرفاً یک قدم مهم دیگر برای موفقیت چشمگیر فیسبوک بوده است. هرچه باشد امروز شرکت یادشده با ارزشی بالغ بر ۳۰۰ میلیارد دلار یکی از با ارزش ترین شرکت های جهان محسوب می شود.
با این حساب چه درس های کارآفرینانه ای از موفقیت فیسبوک می توان گرفت؟ برخی از مؤسسین کسب و کار نقطه نظرات خود را در این باره با دیگران به اشتراک گذاشته اند که در ادامه آنها را از نظر خواهید گذراند.
۱- «رفاقت را از کسب و کار جدا کنید»
کریستن گلداشتاین، مؤسس و مدیرعامل می گوید: «درس مهمی که هر مؤسس کسب و کاری می تواند از زاکربرگ بگیرد توانایی او در جدا کردن کسب و کار از رفاقت است. زاکربرگ وقتی به این نتیجه رسید که شرکایش دیگر ارزشی به فیسبوک نمی افزایند بلافاصله ابتکار عمل را در دست گرفت و آنها را از این مجموعه جدا کرد. البته بسیاری از مؤسسین و مدیران عامل وفاداری خود به دوستی هایشان را بالا تر از نیازهای شرکتشان می دانند. اما آن چیزهایی که تیمی را در همان مراحل اولیه از بقیه متمایز می کند، یعنی چابکی و مسئولیت پذیری، دقیقاً همان چیزهایی هستند که ممکن است با چند برابر شدن کسب و کار از دست برود. تبدیل شدن اعضای تیم مؤسسین به مدیرانی ذره بینی، باقی اعضای تیم را نیز تضعیف می کند؛ آنها می توانند مانع از رسیدن شرکت به موفقیت های بیشتر شوند. زاکربرگ و فیسبوک خود را از این سرنوشت نجات دادند».
۲- «سریع حرکت کنید و بازی را بر هم بزنید»
مائوریس موسکویچی، مؤسس و مدیرعامل، می گوید: «این چند کلمه ی ساده به بهترین نحو فلسفه ی منحصر به فردی که باعث شد فیسبوک در آن واحد به نوآوری های شگفت انگیز و رشد قابل توجهی دست پیدا کند را در خود جای می دهند. علی رغم اینکه اکثر شرکت ها تلاش های خود را متوجه حفظ شرایطی می کنند که پایه ی موفقیت اولیه شان بوده، زاکربرگ به این نتیجه رسید که بر هم زدن شرایط موجود برای ادامه ی روند تحولی فیسبوک ضروری است. این با احراز ضرورت گرایش به موبایل برای آینده ی فیسبوک، نتیجه ی فوق العاده درخشانی برای این شرکت در بر داشت».
۳- «راز موفقیت اضافه کردن نیست، بلکه حذف اضافات است»
کریستین تورلیکا، مؤسس و مدیرعامل می گوید: «پلتفرم HouseSYSTEM یکی از رقبای فیسبوک در هاروارد بود. آرون گرین اسپن، مؤسس آن، می خواست با زاکربرگ همکاری کند. به گفته ی گرین اسپن، زاکربرگ اینطور پاسخ داده بود که این همکاری بیش از اندازه مفید است و کارهای بیش از اندازه زیادی با آن می توان کرد. هنگام ساختن یک محصول، لازم است تنها چیزهایی را به آن بیافزاییم که برای گروهی کاملاً تعریف شده از کاربران ضروری باشند. تبدیل کردن محصول به کابین هدایت هواپیما با کوهی از تنظیمات مختلف و امکان هر نوع دستکاری ممکن، در بهترین حالت باعث عدم تمرکز محصول می شود و در بدترین حالت محصول شما را نابود خواهد کرد».
۴- «بزرگ بیاندیشید، کوچک شروع کنید»
مت چیسن، مؤسس و مدیرعامل در این باره می گوید: «زاکربرگ فیسبوک را با بازار هدفی واقعاً کوچک و در دسترس به راه انداخت. او سپس با رشدی چند برابری پا را از کاربران اولیه ی خود فرا تر گذاشت، و آن را به طور گسترده عرضه کرد. این حرکتی بسیار اساسی، و برای تبدیل کردن فیسبوک به پلتفرم فوق العاده ی امروزی بسیار حیاتی بود که از فلسفه ی بزرگ بیاندیش و کوچک آغاز کن تبعیت می کرد. با جمع کوچکی از کاربران اولیه شروع کنید و سپس گسترش بیابید».
۵- «ارتباط خود را با محصولتان حفظ کنید»
کریگ سونسراد، مدیر ارشد بازاریابی نیز در این باره می گوید: «به نظر می رسد مارک زاکربرگ هیچگاه از محصول فیسبوک فاصله نگرفته است. چه مدیرعامل باشید چه مدیر ارشد بازاریابی یا کارآموز، فارغ از نقش خود، لازم است درک عمیقی از محصول مورد نظر داشته باید. این انس با محصول باعث می شود هر کسی به انجام کار خود به نحو احسن متعهد باشد. از طرف دیگر شما را با آنچه کاربرانتان به آن نیاز خواهند داشت آشنا می کند».